بدون عنوان
برای بار سوم آهنگ آشپزخونه ی باب اسفنجی رو گذاشتم و مشغول ورز دادن گوشت برای پخت کباب تابه ای شدم.طبق یک قانون طلایی همیشه دو عدد از این نوع خوراک درخانه ی ما پیدا میشود.یعنی دوبار در یک هفته!وقتی گوشت و پیاز به انگشتانم نچسبید یاد پانزده سال پیش در چنین روزی افتادم. پاهایم روی هم افتاده بود بر میز وسط پذیرایی و در حال غر زدن به غذای تکراری مامان بودم.درست آن زمان که بزرگترین دغدغه ام یافتن آخرین آلبوم از سیاوش قمیشی بود و بعد از موفق شدنم در آن امر٬همزمان با گوش دادن آهنگ مورد علاقه ام دلهره ی پرسش هایی از آقا محمد خان قاجار به وجودم چنگ میزد.دنیایم به همین اندازه وسعت داشت.به اندازه ی شکایت از یک وعده خوراک تکراری و دسترسی به اینترنت...
نویسنده :
فائزه
18:35