فرهامفرهام، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

برای شازده کوچولوم

من ماهی‌ام، نهنگم، عُمّانم آرزوست...

بدون عنوان

1396/2/28 18:35
نویسنده : فائزه
117 بازدید
اشتراک گذاری

برای بار سوم‌ آهنگ آشپزخونه ی باب اسفنجی رو گذاشتم و مشغول ورز دادن گوشت برای پخت کباب تابه ای شدم.طبق یک قانون طلایی همیشه دو عدد از این نوع خوراک درخانه ی ما پیدا میشود.یعنی دوبار در یک هفته!وقتی گوشت و پیاز به انگشتانم نچسبید یاد پانزده سال پیش در چنین روزی افتادم. پاهایم روی هم افتاده بود بر میز وسط پذیرایی و در حال غر زدن به غذای تکراری مامان بودم.درست آن زمان که بزرگترین دغدغه ام یافتن آخرین آلبوم از سیاوش قمیشی بود و بعد از موفق شدنم در آن امر٬همزمان با گوش دادن آهنگ مورد علاقه ام دلهره ی پرسش هایی از آقا محمد خان قاجار به وجودم چنگ میزد.دنیایم به همین اندازه وسعت داشت.به اندازه ی شکایت از یک وعده خوراک تکراری و دسترسی به اینترنتی که شماره گیریش به قدر حل کردن اولین مسئله از فیزیک به طول می انجامید.یک دنیای دخترانه ی صورتی.اماحالا شنیدن آخرین آهنگ از باب اسفنجی یک خوشی عمیق را در قلبم به وجود می آورد و دلم میخواد به شوق لبخندت تمام خانه را با جاروی آشپزخانه برقصم و شاید شبیه اسب دریایی قصه ات چهار و دست وپا راه روم.حالا مسائل فیزیک جای خودشان را به حل شدن در دنیایت که به اندازه ی یک جهان انرژی لازم است داده اند.دیگر مهم نیست چند ساعت وقت برای خودِ خودم از زمان خوابم کنار میگذارم یا به جایی که باید میرفتم پا نگذاشتم.یک خواب شیرین مابقی عمرم را در خودش حل کرده این را لبخندت ضامنت داده است. گواه تحقق رویاهایم! به اندازه ی دور شدن از خودخواهی های وجودم بالغ شدم! آمدنت پرِ پرواز آرزوهایم شد ای کهنه شرابِ منِ تشنه! وجود تو تلنگری برای بیداریم شد ای آب و آتش خاک وجود من!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)