روزگارِ نقاشی
ما تلاش زیادی کردیم(تلاش زیادی میکنیم) تا از توی همه رنگها به رنگ مورد علاقهت برسی. توی عکسی که خم شدی روی صفحه نقاشی و اون یکی که کلاژ یه دایناسور رو نقش زدی مربوط به روزگار خوشت با آقای پرویزی بود. معلمی کرمانشاهی که هنوز هم دوستش داری. و تلاش ما از بعد این ماجرا آغاز شد. اومدیم بروجرد و خواستیم قطع کنندهٔ این چرخه از هنر در وجودت نباشیم.هیهات که هرگز نتونستیم! یه اموزشگاه جدید و حالا هم تابستونِ کانون، درسته برای آدمها هرگز نمیشه جایگزین پیدا کرد. تو در کرمانشاه یک آدم رو جا گذاشتی نه هنر و دغدغهٔ مارو. اما ما مطمئنیم توی بروجرد چیزهایی رو بدست میاری که یه خندهٔ از تهِ دلش میارزه به همه روزهایی که در کرمانشاه بودیم و بودی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی